ارس

مطالب آزاد و منتخب از اینترنت
 

 

مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه ها با بیان جزئیات افزایش یارانه نقدی هر ایرانی، گفت: این مبلغ در حسابهای مردم زودتر واریز شده است اما غیر قابل برداشت خواهد بود.

به گزارش خبرگزاری مهر، بهروز مرادی با اعلام این خبر افزود: این مبلغ تا زمان اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانه ها قابل برداشت نخواهد بود.

وی گفت: واریز مابه تفاوت مرحله اول و دوم هدفمندسازی یارانه ها که  28 هزار تومان است،  28 اسفند 90 انجام شد که ممکن است این مبلغ ماهیانه یا به صورت دوماهه باشد.

مرادی درباره تاخیر اطلاع رسانی دراین باره، گفت: این مبالغ به حساب تمامی بانکها رفته بود اما به دلیل غیر فعال بودن سامانه ساتنا یعنی سامانه ای که انتقال وجه بین بانکها را انجام می دهد، این اطلاع رسانی را درباره این که هم اکنون این مبالغ به حسابهای بانکها واریز شده بود و در حسابهای مردم واریز شده است، انجام دادیم.

مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه ها تاکید کرد: همانطور که در مرحله اول هدفمندی یارانه ها، پراخت یارانه نقدی را یکماه و نیم زودتر از شروع اجرای قانون در نظر گرفتیم، هم اکنون نیز همین گونه است به این صورت که  این مابه تفاوت مربوط به زمانی است که مرحله دوم آغاز شود؛ یعنی پرداخت این مبلغ مابه تفاوت به معنی شروع مرحله دوم یارانه ها نیست. این مبلغ در حسابهای مردم زودتر واریز شده است اما غیر قابل برداشت خواهد بود.

وی افزود: زمان برداشت و یکماهه یا دوماهه بودن این مبلغ در اطلاع رسانی های بعدی به مردم اعلام خواهد شد.

مرادی تصریح کرد: اگر این مبلغ 28 هزار تومان ماهیانه باشد؛ 73 هزار و 500 تومان سرانه ماهیانه و اگر دو ماهه باشد؛ 14 هزار تومان ماهانه به 45 هزار و 500 تومان اضافه می شود.

وی همچنین از واریز یارانه های فروردین خبر داد و گفت: 15 فروردین،  45هزار و 500 تومان به حسابها واریز می شود و 17 فروردین قابل برداشت است اما 28 هزار تومان اضافه شده غیر قابل برداشت است تا زمان اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها که اجازه برداشت داده شود.

 

 

مشرق:

بررسي تعطيلات رسمي سال جاري نشان مي‌دهد كه اگرچه براساس تقويم تنها 21 روز تعطيل رسمي در سال 91 وجود دارد اما تعطيلات اداري به حدود 130 روز مي‌رسد.

از اول فروردين سال جاري تا بيست و نهم اسفند ماه تنها 21 روز تعطيل رسمي وجود دارد اما محاسبه روزهاي جمعه و تعطيلات اداري روزهاي پنجشنبه و آنچه در روال معمول روزهاي بين دو تعطيلي نامبرده مي‌شود نشان مي‌دهد كه ميزان تعطيلات اداري سال جاري به نسبت كل روزهاي سال بيش از يك سوم روزها را تشكيل مي‌دهد.

بر اساس این گزارش ، 52 روز جمعه و 52 روز پنجشنبه در سال 91 وجود دارد. روزهاي چهاردهم و پانزدهم خرداد ماه كه تعطيل رسمي هستند به ترتيب يكشنبه و دوشنبه‌اند از آنجا كه روز شنبه روز كاري است اما بين تعطيلات جمعه و يكشنبه ودوشنبه قرار گرفته عملا تعطيل خواهد شد.

از سوي ديگر يكشنبه و دوشنبه بيست و نهم و سي‌ام مرداد نيز با همين وضعيت مواجهند.

سه‌شنبه دهم بهمن ماه تعطيل رسمي است. چهارشنبه روز كاري و پنجشنبه و جمعه نيز روز تعطيل محاسبه مي‌شوند بنابراين در روال اداري كشور روز چهارشنبه نيز تعطيل خواهد بود.

همچنين يكشنبه بيست و دوم بهمن ماه تعطيل رسمي است كه روز شنبه قبل از آن بين دو تعطيلي قرار مي‌گيرد. امسال سال كبيسه است و اسفند ماه 30 روزه است.

در حالي كه بيست و نهم اسفند ماه سه شنبه و روز تعطيل رسمي است و چهارشنبه سي‌ام اسفند ماه بين تعطيلي روز اول فروردين ماه و آخرين روز تعطيل سال است. با احتساب اين روزها 130 روز تعطيل در سال 91 وجود دارد كه 35 درصد كل 366 روز اين سال را تشكيل مي‌دهد.

 
روزنامه انگلیسی گاردین فاش کرد.
 
کودک کشی سربازان آمریکایی، جنون یا آموزش؟

 روزنامه انگلیسی گاردین در مقاله‌ای به تحلیل آموزش‌هایی پرداخت که کشتار به دور از تعقل‌ورزی طبیعی را در سربازان آمریکایی تقویت کرده و رسم هم نوع‌کشی را به آنها آموزش می‌دهد.

 

 

به گزارش فارس به نقل از سایت خبری جام نیوز به نقل از خبر سایت تخصصی جنگ نرم، «یک روزنامه انگلیسی با ارائه تحلیل جالبی از آموزش‌های نظامی سربازان آمریکایی، کشتار غیرنظامیان در افغانستان را نه نتیجه جنون شخصی یک سرباز، بلکه ماحصل طبیعی نظامی می‌داند که کشتار هم نوع را عادی جلوه می‌دهد.»

روزنامه انگلیسی گاردین در مقاله‌ای به تحلیل آموزش‌هایی پرداخت که کشتار به دور از تعقل‌ورزی طبیعی را در سربازان آمریکایی تقویت کرده و رسم هم نوع‌کشی را به آنها آموزش می‌دهد.

این گزارش ابتدا با استناد به کتابی به نام «انسان علیه جنگ» نوشته «مارشال» آمار جالبی ارائه می‌دهد و می‌نویسد در خلال جنگ جهانی دوم مشخص شد 75 درصد از نیروهای نظامی قادر نبودند به سمت دشمن شلیک کنند؛ این گزارش می‌افزاید: با آنکه بسیاری از تاریخ‌دانان به خاطر نحوه گردآوری داده‌ها به مارشال ایراد می‌گیرند اما بعید است کسی اندک شبهه‌ای در این مورد داشته باشد که کشتن انسانی دیگر کاری به غایت دشوار است که هر انسانی مایل به انجام آن نیست؛ هم‌حسی‌های معمول در ابناء بشر با سازوکارهایی طبیعی، نوعی بازداری‌های روان‌شناختی در انسان ایجاد می‌کنند که کشتار هم نوع را به تجربه‌ای دشوار تبدیل می‌کند.

گاردین سپس با طرح یک سؤال به استقبال موضوع اصلی می‌رود: «پس چه چیزی باعث می‌شود یک سربازآمریکایی بتواند با آرامش خاطر در نیمه شب شانزده غیرنظامی که نه نفر از آنها کودک بوده‌اند را به قتل برساند؟»

این روزنامه سپس با رویکردی روان‌شناختی به تحلیل این رویداد دهشتناک می‌پردازد:

«یک تبیین [برای این رویداد] این است که ارتش آمریکا برای آماده‌سازی سربازانش برای ارتکاب قتل با تأنی خاطر بیشتر، از شرطی‌سازی روان‌شناختی استفاده می‌کند. ارتش‌های آمریکا و انگلیس هر دو روی کتاب مارشال حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند. سربازی که نمی‌تواند مرتکب قتل شود به حسابداری می‌ماند که شمردن بلد نیست. بنابراین ارتش شروع به تفکر بیشتر در مورد روش‌هایی کرد که می‌توانستند بر بیزاری طبیعی انسان از کشتن غلبه کنند و برای نیل به این هدف به روان‌شناسی شناختی ـ رفتاری روی آورد؛ این راهکار، کارساز واقع شد. وقتی که مارشال در سال 1953 به جنگ کره بازگشت دید که فنون آموزشی‌ای که روان‌شناسان ایجاد کرده بودند، موثر افتاده بودند. اکنون 55 درصد از سربازان از عهده شلیک به سمت دشمن برمی‌آمدند و این رقم تا جنگ ویتنام به مرز 90 درصد رسید.»!

روزنامه گاردین در ادامه این تحلیل می‌نویسد: «از زمانی که انسان‌ها برای اولین بار به میدان‌های کارزار روانه شده‌اند سربازان به جستجوی روش‌هایی برآمده‌اند تا به خودشان کمک کنند از واقعیت کاری که انجام کی‌دهند بگریزند. آنها اکثرا این کار را با ایجاد «جداسازی عاطفی» انجام می‌دهند. دشمن به عنوان موجوداتی حقیرتر از انسان تنزل داده می‌شود و فرهنگ وی به استهزاء گرفته می‌شود؛ از زمان جنگ جهانی دوم دو مقوله روان‌شاختی در طراحی‌های آموزش‌های نظامی گنجانده شده‌اند: «حساسیت‌زدایی و شرطی‌سازی. استفاده از فیلم‌ها و تصاویر خشونت‌بار، کاری می‌کنند که خشونت به امری متداول و عادی تبدیل شود.»

علاوه بر اینها، آموزش‌هایی نیز به صورت آگاهانه با هدف شبیه‌سازی محیط قتل طراحی می‌شوند. دیگر چنین نیست که سربازان به سمت هدف‌های مدور شلیک نمی‌کنند؛ آنها اکنون به سمت آدمک‌هایی شلیک می‌کنند که به گونه‌ای ساخته شده‌اند که تا حد امکان شبیه آدمهای واقعی به نظر برسند. در کل فرایند آموزش، فرایند قتل دائماً آشناتر می‌شود و عمل قتل مرتبا تکرار و بازتکرار می‌شود. فرایند تبدیل شدن به یک سرباز مدرن با یک جریان اصلاح رفتار قدرتمند آغاز می‌شود.

روزنامه گاردین در پایان، تجربه قتل 16 غیرنظامی در افغانستان به دست یک سرباز را اقدامی سربرآورده از سامانه‌ای می‌داند که دقیقاً به همین منظور طراحی شده است؛ نمی‌توان سامانه‌ای مستقر کرد که قتل انسان به دست انسان‌ را آسان می‌کند و سپس سربازی را به خاطر انجام همان کار سرزنش کرد.